تبارشناسی
سرفصلهای دوره
- جلسه اول
- تبارشناسی به مثابه روش تحقیق
- تبارشناسی چه چیزی هست/ نیست؟
- تبارشناسی چه تصویری از رابطه دانش و قدرت به ما ارائه می¬دهد؟
- چرا قدرتها باعث به حاشیه رانده شدن بعضی از دانشها میشوند؟
- نگاه به تاریخ: استمراری یا گسستگرا
- رابطه تبارشناسی و افشاگری
- مفهوم line of descent یا شجرهنامه فوکو چه ارتباطی با دانش/ قدرت دارد؟
- آیا تبارشناسی صرفاً به دنبال کشف شجرهنامه چیزهاست؟
- «متافیزیک» به چه معناست و قدرتها چگونه برای خود متافیزیک میسازند؟
- نگاه تبارشناسانه به پیروزی انقلاب ایران
- جلسه دوم
- تفاوت سنت فلسفی فرانسوی و سنت انگلیسی
- تفاوت ذاتگرایان و ضدذاتگرایان
- بررسی مقاله نیچه، تبارشناسی و تاریخ
- تفاوت تاریخ سنتی و تاریخ مؤثر
- قانون و قدرت
- تبارشناسی و خودشناسی
- تفاوت تبارشناسی و هرمنوتیک
- باستانگرایی
- اهمیت نیرو و درهمآمیختگی قوا
- مثالهای تبارشناسی در زیست روزمره
مدرس

میلاد دخانچی
میلاد دخانچی واجد دکتری مطالعات فرهنگی از دانشگاه کوئینز کانادا نویسنده کتاب پسااسلامیسم بازنگری رابطه مذهب و سیاست در ایران است، همچنین او در کارنامه خود ساخت برنامههای تلویزیونی The-link، گره، جیوگی، فاز و سختانه را نیز دارد.
مطالعه بیشتر
تبارشناسی: بررسی روش فوکو و نقش آن در تحقیقات معاصر
تبارشناسی به عنوان یک روش تحقیق از اواخر قرن بیستم به ویژه از طریق کارهای فیلسوف فرانسوی میشل فوکو اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. اما ریشههای آن فراتر از فوکو و در سنتهای فکری مختلفی قرار دارد. تبارشناسی به طور کلی مطالعه تاریخ مفاهیم، رویهها، نهادها و باورها با تأکید بر خاستگاههای اتفاقی و اغلب مبهم آنهاست. رویکرد خاص فوکو به تبارشناسی فهم ما از قدرت، دانش و تاریخ را متحول کرد و ابزاری انتقادی برای علوم اجتماعی و انسانی معاصر ارائه داد.
در این مطلب، به بررسی توسعه تاریخی تبارشناسی، با تمرکز بر رویکرد تحولآفرین فوکو، و بحث درباره ارتباط آن به عنوان یک ابزار روششناسی در تحقیقات مدرن خواهیم پرداخت. همچنین بررسی خواهیم کرد که چگونه تبارشناسی به عنوان یک روش در حوزههای متنوعی همچون مطالعات تاریخی، جامعهشناسی، فلسفه و حتی سیاست معاصر به کار گرفته شده و تطبیق یافته است.
تبارشناسی قبل از فوکو: ریشهها در نیچه و فراتر از او
اصطلاح “تبارشناسی” اغلب با فردریش نیچه مرتبط است که بستر کارهای نوآورانه فوکو را فراهم کرد. اثر نیچه به نام تبارشناسی اخلاق (۱۸۸۷) به عنوان پیشدرآمدی مهم برای روش تبارشناسی شناخته میشود. نیچه تلاش داشت تا خاستگاه تاریخی مفاهیمی چون گناه، مسئولیت و عدالت را بازگو کند و بیان کرد که این ایدهها که به تسلط بر تفکر غربی درآمدهاند، نه حقیقتهای جهانی، بلکه نتیجه تصادفات تاریخی پیچیدهای هستند که توسط روابط قدرت، به ویژه در مسیحیت و اخلاق اروپایی شکل گرفتهاند.
برای نیچه، تاریخ ارزشهای اخلاقی نه یک پیشرفت خطی به سمت حقیقت یا وضوح اخلاقی بیشتر، بلکه مجموعهای از اتفاقات، معکوسها و مبارزات است. او تلاش داشت تا این ارزشها را “غیرطبیعی” نشان دهد و آنها را به عنوان محصولات رویدادها و پویاییهای قدرت خاص تاریخی آشکار کند. تبارشناسی نیچه به دنبال کشف روابط قدرتی بود که پشت سر کدهای اخلاقی قبول شده وجود داشت و نشان میداد که این کدها بر اساس حقیقتهای جهانی نیستند، بلکه در زمینههای تاریخی خاص پایهگذاری شدهاند.
فوکو روش تبارشناسی نیچه را به تحلیل ساختارهای اجتماعی، نهادها و اشکال دانش وسیعتر اعمال کرد. در حالی که نیچه بر فلسفه اخلاق تمرکز داشت، فوکو تبارشناسی را برای بررسی ظهور و تکامل ایدههایی درباره دانش، جنسیت، مجازات و بیماریهای روانی به کار گرفت.
پیش از فوکو، تبارشناسی عمدتاً در پژوهشهای فلسفی درباره مفاهیم اخلاقی استفاده میشد. با این حال، کارهای فوکو در کتابهایی مانند مراقبت و تنبیه و تاریخ جنسیت قدرت تبارشناسی را در بررسی رابطه بین دانش و قدرت نشان داد و تبارشناسی را به عرصه فلسفه سیاسی و نظریه اجتماعی منتقل کرد.
تبارشناسی فوکو: قدرت، دانش و تاریخ
درگیری میشل فوکو با تبارشناسی را میتوان از رد او از روشهای تاریخی سنتی، که اغلب به دنبال شناسایی روایتهای خطی یا حقیقتهای ثابت بودند، ردیابی کرد. فوکو تحت تأثیر تمرکز نیچه بر روی احتمال تاریخی رویدادها و ایدهها بود، اما آن را برای تمرکز بر رابطه بین قدرت و دانش در شکلگیری جوامع انسانی تطبیق داد.
در کتاب مراقبت و تنبیه (۱۹۷۵)، فوکو از تبارشناسی برای بررسی تاریخ سیستم مجازات استفاده میکند و چگونگی ظهور رویههای مدرن مجازات – مانند سیستم زندان – را نشان میدهد.
فوکو بیان کرد که این تغییرات نه ناشی از درک “انسانیتر” از عدالت، بلکه از طریق توسعه اشکال جدید نظارت و کنترل بوده است. رویکرد فوکو این بود که ظهور تاریخی این سیستمها، منشأهای پیچیده آنها و رابطهشان با افزایش قدرت دولتی مدرن را بررسی کند. به جای دیدن مجازات به عنوان یک پیشرفت خطی از شکنجه به بازپروری، فوکو تلاش میکرد تا نشان دهد که خود ایده مجازات چگونه با تغییر تکنیکهای قدرت و دانش متحول شده است.
در کتاب تاریخ جنسیت (۱۹۷۶–۱۹۸۴)، فوکو تبارشناسی را برای مطالعه سرکوب جنسی به کار گرفت. برخلاف باور مرسوم که جامعه ویکتوریایی جنسیت را سرکوب کرده بود، فوکو استدلال میکرد که گفتمان پیرامون جنسیت به طور واقعی در دوران مدرن گسترش یافته، اما در قالب تنظیم و نرمالسازی آن قرار گرفته است. برای فوکو، تبارشناسی روشی بود که به او اجازه میداد تجسم کند که قدرت نه تنها در نهادهای آشکار مانند زندانها، بلکه در رویههای روزمره، گفتمانها و شکلگیری شخصیتها نیز تظاهر مییابد.
روش تبارشناسی فوکو از طریق چند اصل کلیدی عمل میکند:
احتمالگرایی:
فوکو چالشهایی را برای ایده اجتنابناپذیری تاریخی مطرح میکند. تبارشناسی تأکید میکد که رویدادها یا رویههای اجتماعی میتوانستند به شکل متفاوتی رخ دهند و شرایط کنونی ما نتیجه یک شبکه پیچیده از رویدادهای تاریخی، مبارزات و تصمیمگیریهاست.
قدرت/دانش:
تحلیل تبارشناختی فوکو بررسی میکند که چگونه دانش همیشه به قدرت متصل است. ایدهها بیطرف نیستند بلکه تحت تأثیر نیروهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی قرار دارند. تولید دانش بخشی از تمرین قدرت است و بالعکس.
خارجسازی، حذف مسائل فردی:
تبارشناسی برای فوکو سعی در “جا به جا کردن” موقعیتهای سنتی افراد دارد. به جای در نظر گرفتن سوژههای تاریخی به عنوان عوامل مستقل، فوکو بر روی چگونگی شکلگیری افراد توسط گفتمانها، نهادها و رویهها تمرکز میکند.
برای فوکو، تبارشناسی ابزاری بود برای کشف دینامیکهای مخفی قدرت که تجربه انسانی را شکل میدهند. این ابزار به دنبال یافتن منشأ یا ردیابی “حقیقتها” نیست، بلکه با نشان دادن اینکه چگونه برخی رویهها و ایدهها بهطور تاریخی برقرار شده، نرمالسازی، و نهادی شدهاند، میپردازد.
تبارشناسی بهعنوان روششناسی در تحقیقات معاصر
روش تبارشناختی فوکو تأثیر عمیقی بر طیف گستردهای از رشتههای علمی گذاشته است. تأکید او بر قدرت، گفتمان، و احتمال تاریخی راههای جدیدی را برای بررسی در جامعهشناسی، انسانشناسی، علوم سیاسی و تاریخ باز کرده است. امروزه، محققان در زمینههای مختلف از تبارشناسی برای بررسی چگونگی ظهور و نرمال شدن سیستمهای دانش و رویهها استفاده میکنند.
نظریه اجتماعی و سیاسی:
تبارشناسی به عنوان یک روش اساسی در نظریه اجتماعی و سیاسی شناخته شده است. با بررسی نحوه عملکرد قدرت از طریق گفتمان و دانش، محققان میتوانند راههای عملکرد هنجارها و نهادهای اجتماعی برای تنظیم افراد را کشف کنند. نظریهپردازان سیاسی اغلب از تبارشناسی برای نقد ساختارهای معاصر حکمرانی استفاده میکنند، و تمرکز بر چگونگی اعمال قدرت از طریق نهادهای بیطرفی مانند بهداشت، آموزش و رسانهها دارند.
پژوهش تاریخی:
در پژوهش تاریخی، تبارشناسی به محققان این امکان را میدهد که تکامل رویههای اجتماعی را بدون فرض توسعه خطی و پیشرو مطالعه کنند. مورخان برای بررسی ظهور مفاهیم مدرنی مانند نژاد، جنسیت و جنسیت از تبارشناسی استفاده کردهاند. با کاوش تغییرات این دستهها در طول زمان، تبارشناسان میتوانند احتمالات تاریخی که درک ما از این مفاهیم را شکل دادهاند، آشکار کنند.
مطالعات فرهنگی و نقد رسانهای:
تبارشناسی به ویژه در مطالعات فرهنگی تأثیرگذار بوده، جایی که برای مطالعه روابط بین فرهنگ عامه و قدرت استفاده میشود. برای مثال، محققان ممکن است تاریخچه خصوصیات فرهنگی خاص یا نمایندگیهای رسانهای را ردیابی کنند تا نشان دهند که چگونه این خصوصیات تحت تأثیر نیروهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شکل گرفتهاند. تبارشناسی به روشن شدن این موضوع کمک میکند که هنجارهای فرهنگی طبیعی نیستند، بلکه از طریق فرآیندهای تاریخی پیچیده ساخته شدهاند.
روانشناسی و مطالعه خود:
تاثیر فوکو به روانشناسی نیز کشیده شده، به ویژه در مطالعه خود. در تحلیل تبارشناختی مفهوم “بیماری روانی”، فوکو نشان داد که چگونه درک مدرن از سلامت روان به همراه توسعه نهادهای روانپزشکی و گفتمان پزشکی ظهور یافته است. امروزه روانشناسان و جامعهشناسان از تبارشناسی برای مطالعه چگونگی شکلگیری رویههای بهداشتمثبت و سلامت روان توسط روابط قدرت و هنجارهای اجتماعی استفاده میکنند، به جای اینکه بر اساس دانش علمی عینی باشند.
نظریه جنسیتی و فمینیستی:
محققان فمینیستی از تبارشناسی برای بررسی ساخت تاریخی دستهبندیهای جنسیتی استفاده کردهاند. تحلیل تبارشناختی نشان میدهد که چگونه هویتها و نقشهای جنسیتی خاص ساخته و حفظ شدهاند و ساختارهای قدرتی که زندگی زنان را شکل دادهاند روشن میسازند. نظریهپردازان فمینیست از تبارشناسی برای به چالش کشیدن این ساختارها و افشای فرآیندهای تاریخی که منجر به زیرساخت زنان شدهاند، استفاده میکنند.
مطالعات پسااستعماری:
تبارشناسی در مطالعات پسااستعماری نیز مهم است، جایی که برای بررسی شکلگیری تاریخی ساختارهای قدرت استعماری و تأثیرات مداوم آنها استفاده میشود. با ردیابی منشأ ایدئولوژیها و رویههای استعماری، نظریهپردازان پسااستعماری از تبارشناسی برای نشان دادن چگونگی ادامه تاثیر تاریخهای استعماری بر دینامیکهای قدرت معاصر و نابرابریهای جهانی استفاده میکنند.
نتیجهگیری
تبارشناسی، همانطور که توسط میشل فوکو توسعه یافته، به عنوان ابزاری بینظیر برای تحقیقاتی معاصر در طیف گستردهای از رشتهها اثبات شده است. تأکید آن بر احتمال تاریخی، روابط قدرت-دانش، و دکونسترکسیون حقیقتهای هنجاری به محققان چارچوبی انتقادی برای تحلیل ساختارها و گفتمانهایی که زندگی ما را تنظیم میکنند، ارائه داده است. در دنیای مدرن، تبارشناسی همچنان یک روش ضروری برای درک نحوه اعمال قدرت در جامعه باقی مانده است، چه از طریق سیستمهای نهادی، هنجارهای فرهنگی، یا رویههای روانشناختی.
با ردیابی توسعه تاریخی مفاهیم و رویهها، تبارشناسی به ما این امکان را میدهد که طبیعیسازی ساختارهای اجتماعی را به چالش بکشیم و بنیادهای دانش معاصر را مورد سوال قرار دهیم. به عنوان یک روش، تبارشناسی به آشکار کردن این موضوع کمک میکند که چگونه احتمالات تاریخی شکلگیری آنچه ما به عنوان حقیقت میشناسیم، را شکل دادهاند و این روش بینشهای انتقادی در مورد رابطه مداوم بین قدرت و دانش ارائه میدهد. به این ترتیب، تبارشناسی همچنان ابزاری قدرتمند برای تحقیق و تحلیل در دنیای پیچیده امروز باقی میماند.
فهرست محتوای دوره
(برای ثبت نظر، باید دوره را خریده باشید.)