نوع دوره

تعداد
قیمت
275,000 تومان
نمونه تدریس درباره دوره سرفصل‌ها مدرس محتوای آموزشی مطالعه بیشتر نظرات کاربران دورهای مرتبط

دیالکتیک ارباب و بنده هگل


سرفصل‌های دوره

  • دیالکتیک ارباب و بنده هگل
    • معرفی خداوند از خودش در آغاز شکل‌گیری ادیان
    • پایه زندگی اجتماعی : به رسمیت شناخته شدن توسط دیگری
    • پروژه هگل در کتاب پدیدار شناسی روح
    • آغاز آگاهی
    • مسیر خودآگاهی چگونه آغاز می‌شود ؟
    • مسئله تفکیک روح و بدن در تاریخ فلسفه
    • دو نوع خواستن : خواستن چیزی خارج از ساحت من، خواستن در ساحت خودآگاهی
    • آغاز مرحله اثبات منیت در حماسه
    • خودآگاهی مسلط و خودآگاهی تحت تسلط
    • تسلط بردگان و فرودستان
    • غلیه بر ترس از خطا کردن
    • بحران اربابیت و فرادستی
    • زاده شدن مفهوم کار
    • کار چگونه باعث آزادی می‌شود ؟
    • تفاوت میان کار و زحمت
    • پرسش و پاسخ

مدرس

میثم سفیدخوش

میثم سفیدخوش


دکتر میثم سفیدخوش عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران میباشد.

دورهای دیگر: میثم سفیدخوش

مطالعه بیشتر

خدایگانی و بندگی


در این نوشتار نگاهی اجمالی به دیالکتیک خدایگانی و بندگی هگل خواهیم داشت. هگل، مفهوم دیالکتیک خدایگانی و بندگی را در اثر مهم فلسفی خود «پدیدارشناسی روح» بیان کرده است. این دیالکتیک چونان تصویری برای درک روابط انسانی، مسئله قدرت و پیشرفت خودآگاهی و مفهوم آزادی عمل می کند. تامل هگل در باب رابطه خدایگانی و بندگی است که به موضوعات سلطه، وابستگی و تلاش برای گسترش خودآگاهی در ذیل آن پرداخته می شود. 

دیالکتیک و خودآگاهی

برای درک مفاهیم هگل از خدایان و بندگی، درک روش دیالکتیکی او ضروری است. دیالکتیک هگل فرآیندی از پیشرفت و تکامل امور است که با تعامل نیروهای متضاد مشخص می شود. این فرآیند شامل سه مرحله است: تز (مفهوم اولیه)، آنتی تز (متضاد تز)، و سنتز (حاصلی که این دو را با هم آشتی می دهد). از طریق این سیر دیالکتیکی ، هگل معتقد بود که واقعیت و خودآگاهی بهم پیوسته شده و رو به پیشرفت دارد.  فلسفه هگل بر این ایده متمرکز است که خودآگاهی از طریق سیری دیالکتیکی به تحقق کامل خود دست می یابد که همانا غلبه بر تضادها و رفع آنها است. دیالکتیک خدایگانی و بندگی یکی از مراحل اساسی در این سیر است که مبارزه ای برای به رسمیت شناختن و تکامل خودآگاهی را به تصویر می کشد.

مراحل دیالکتیک خدایگانی و بندگی

آغاز شناخت : دیالکتیک خدایگانی و بندگی با برخورد دو فرد خودآگاه با یکدیگر آغاز می شود. هر کدام به دنبال شناخت از دیگری برای تأیید و گسترش خودآگاهی خود هستند. این تمایل برای به رسمیت شناختن منجر به مبارزه برای تسلط می شود، زیرا هر کدام تلاش می کنند استقلال و برتری خود را ابراز و تثبیت کنند.
شناخت و جنگ : گفتیم که هنگامی که دو موجود خودآگاه با یکدیگر مواجه می شوند ، هر کدام می خواهند به عنوان یک موجود مستقل و خوداگاه شناخته شوند. این میل به شناخت منجر به مبارزه مرگ و زندگی می شود، زیرا هر خودآگاهی سعی می کند تسلط خود را بر دیگری تثبیت کند. با این حال، این مبارزه منجر به شناخت متقابل هم نشده، بلکه منجر به یک رابطه سلسله مراتبی می شود زیرا یکی در پی غلبه بر دیگری است نه آیینه شناخت خودش.
خدایگانی و بندگی: این مواجه و جنگ با ظهور رابطه خدایگانی و بندگی به اوج خود می رسد. خدایگان، خودآگاهی است که تسلط خود را ابراز و تثبیت کرده و این در حالیست که بنده ، خودآگاهی است که به انقیاد رسیده است. خدایگان از احساس برتری و استقلال برخوردار است، در حالی که بنده مجبور به وضعیت بندگی و وابستگی می شود. خدایگان چنین می پندارد که اکنون با این رابطه به شناخت و تکامل خوداگاهی اش می رسد اما این پندار با پیشرفت این رابطه ، فرو می ریزد. 
وابستگی و کار: خدایگان برای برآورده شدن حاجات و حفظ هستی خویش بر بنده تکیه می کند. بنده از طریق کار و دگرگونی جهان، نوعی خودآگاهی و استقلال به دست می آورد. این کار وسیله ای می شود تا بنده به خودآگاهی و شناخت دست یابد.
از یاد نبریم که این نزاع ابتدا برای وصول و تکامل خوداگاهی به وجود آمد اما در این رابطه ، خودآگاهی خدایگان به بنده وابسته است و علیرغم تسلط ظاهری منجر به نوعی وابستگی وجودی نیز می شود. 

دیالکتیک آزادی و خودآگاهی

در ابتدا، به نظر می رسد که خدایگان دارای آزادی است، در حالی که بنده محدود به بندگی شده. با این حال، هگل نشان می دهد که آزادی و خودآگاهی واقعی از طریق سلطه به دست نمی آید، بلکه از طریق شناخت متقابل و غلبه بر روابط خدایگانی و بندگی حاصل می شود. خدایگان که می خواست با ایجاد رابطه به خوداگاهی برسد اینک در حد بنده نزول کرده زیرا بنده بود که می توانست چون آیینه خدایگان عمل کند. پس رابطه خدایگانی و بندگی باید فرو ریزد. با شکست رابطه خدایگانی و بندگی است که مفهوم آزادی در فلسفه هگل آغاز می شود. دیالکتیک خدایگانی و بندگی در نهایت منجر به وضعیتی می شود که در آن هر دو به شناخت متقابل می رسند. این شناخت متقابل برای خودآگاهی و گسترش آن ضروری است، زیرا برابری و انسانیت هر دو طرف را تصدیق می کند و تنها در این صورت است که هر دو می توانند با آیینه قرار دادن خودآگاهی دیگری به گسترش خوداگاهی خود و حتی دیگری کمک کنند.

از نظر هگل آزادی واقعی صرفاً فقدان محدودیت نیست، بلکه تحقق توانایی های بالقوه خود در یک اجتماع است. این امر از طریق خودآگاهی حاصل از شناخت متقابل و زندگی اخلاقی به دست می آید، جایی که افراد نقش ها و مسئولیت های خود را در یک زمینه اجتماعی درک می کنند. تاکید هگل بر خودآگاهی و نسبت خوداگاهی با آزادی یکی از نقاط درخشان نظام فلسفی او است. 

ضرورت فهم دیالکتیک خدایگانی و بندگی

منظر هگل در باب خدایگانی و بندگی همچنان در بحث های فلسفی و اخلاقی معاصر طنین انداز است. روش دیالکتیکی او چارچوبی قدرتمند برای درک روابط انسانی و گسترش خودآگاهی در این روابط فراهم می کند. در جهانی مردمان که هنوز با مسائل نابرابری و و عدم توازن قدرت و از همه مهم تر مفهوم آزادی دست و پنجه نرم می کنند، دیالکتیک خدایگانی و بندگی هگل یادآور امکان دگرگون کننده شناخت متقابل و وصول به خوداگاهی از یک سو و ضرورت اخلاقی  این امر از سویی دیگر است. 


 

فهرست محتوای دوره

پس از تهیه دوره به محتوای آن دسترسی خواهید داشت.
افزودن نظر

(برای ثبت نظر، باید دوره را خریده باشید.)