حکایت باغ مخفی [ کاوشی درباره مفهوم سایه از نگاه کارل گوستاو یونگ]
فراسوی نقاب روزمرگی، جهان پرشور و ناشناختهای در انتظار شماست. این گعده به مفهوم «سایه» از نگاه کارل گوستاو یونگ اختصاص دارد و همراه یکدیگر، به سفری اکتشافی در ژرفای روان خود می رویم.
یونگ «سایه» را بخشی جداییناپذیر از وجود ما میداند که همهٔ ویژگیها، تمایلات و استعدادهای ناسازگار با تصویر ایدهآل ما از خودمان را در خود جای داده است. اما آیا سایه تنها انبار تاریکیهای وجود ماست؟ یا گنجینهای پرشور از تواناییها و خلاقیتهای دستنخورده است که در انتظار رهایی هستند؟
در این گعده به سراغ یونگ و سایه می رویم و در پی پاسخ به پرسشهای زیر هستیم:
سایه چیست و چگونه از دوران کودکی شکل میگیرد؟
چگونه میتوان این بخش پنهان را به دروازهای برای رسیدن به فردیت تبدیل کرد؟
چرا در روابط عاطفی و اجتماعی، ناخودآگاه آنچه را در خود انکار کردهایم، در دیگران میبینیم؟ (پدیدهٔ فرافکنی)
چگونه نقاب اجتماعی (پرسونا) با سایهٔ درونی ما درگیر میشود؟
سایهٔ جمعی چگونه در تاریخ و پدیدههای اجتماعی نمود پیدا میکند؟
و سرانجام، چگونه میتوان این نیروی سرکوبشده را به منبعی برای قدرت و خلاقیت بدل کرد؟
این گعده دعوتی برای کندوکاو در ژرفای وجود است. فرصتی است برای شناخت ریشههای ترس، کششها و تضادهای درونی، و قدم نهادن در مسیر پذیرش تمامیت وجود.
(برای ثبت نظر، باید دوره را خریده باشید.)