آرتور شوپنهاور

وقت آن است که سراغ یکی از فیلسوفان عجیب سنت غربی برویم؛ فیلسوفی که در عین ژرف اندیشی به بدخلق، بدبین، منزوی، ناامید، زنستیز و ناهنجار بودن متهم است.
او از اندیشه شرقی، #افلاطون و #کانت اثر پذیرفت؛ با #هگل، #فیشته و #شلینگ در ستیز بود و توانست با فلسفهای «ارادهباورانه» و «بدبینانه»، بر #ویتکنشتاین، #نیچه، #فروید، #بِکِت و بسیاری از مشاهیر فکر و فرهنگ اثر بگذارد: نام او #آرتور شوپنهاور است؛ متفکری که چشیدن طعمی از اندیشه او اگر نخواهیم بگوییم ضروری، باید بگویم مفید است.
ویژگی شوپنهاور این است که کمتر انتزاعی سخن گفته و به ابعاد قابل لمس زندگی بشر مثل #رنج و #ملال، #عشق، امر جنسی، زنان، #مرگ و #معنای_زندگی پرداخته است. شوپنهاور همچنین درباره پدیدارهایی همچو رنگها، نبوغ، #همجنسگرایی، شوخطبعی، جنون، متافیزیکِ موسیقی، جایگاه اخلاق، حیوانات و عرفان نیز مواضعی جنجالی داشته است. شوپنهاور از آنرو فلیسوف مهمی است که با تأکیدش بر اولویت اراده نسبت به شناخت، افقی نو در برابر اندیشه آدمی گشود. عمده-اثر او یعنی «جهان به مثابه اراده و برابرنهاد» دربردارنده نخستین نظام متافیزیکی پس از کانت است.
از مدت زمان آشنایی جامعه فلسفی ایران با شوپنهاور از حدود ده سال تجاوز نمیکند، اما آثار او خوب فروش میکنند. در همین مدت، شوپنهاور کمتر به عنوان یک متافیزیکپرداز حرفهای در کانون توجه بوده است و عمدتاً عمق شخصیت فلسفی او در پس حواشی زندگی وی پنهان مانده است.
شوپنهاور به روایت مدرسه #براکت_جیوگی را دکتر محسن اکبری در سه جلسه دو ساعته تدریس کرده است.
محسن اکبری، دکترای فلسفه تطبیقی و کارشناس ارشد کلام تطبیقی، مدرس دانشگاه، مترجم و پژوهشگر فلسفه است. او که عمده مطالعات و علائق فلسفیاش درباره شوپنهاور بوده است، کتابهای واژهنامه تاریخی فلسفه شوپنهاور، رویکرد شوپنهاور به شرق (شوپنهاور و آیین بودا)، درآمدی به زندگی و فلسفه شوپنهاور و جهان به مثابه اراده و برابرنهاد را از انگلیسی و آلمانی به فارسی ترجمه کرده است. مقاله علمی-پژوهشی ‹شوپنهاور، بدبینی و سرشت ایجابی شر» و مقاله علمی-تخصصی «خودکشی و آزادی از رنج در جهان به مثابه اراده و برابرنهاد شوپنهاور» نیز به قلم یا ترجمه او به انتشار رسیدهاند.
در دو جلسه نخست، دکتر اکبری به مبانی متافیزیکی فلسفه #شوپنهاور و در جلسه پایانی به نتایج زیباییشناسانه و اخلاقی فلسفه شوپنهاور پرداخته است.