افلاطون
سرفصلهای دوره
- جلسه اول
- بررسی زندگی و شخصیت افلاطون
- افلاطون به عنوان یک معلم و موسس آکادمی
- ارتباط افلاطون با عالم دینی ایرانی قبل از مرگ
- آیا بین سنت افلاطونی و ارسطویی با پیشاارسطویی و پیشاسقراطی تفاوتی وجود دارد؟
- بررسی مثل افلاطونی
- مسئله افلاطون با دموکراسی
- بررسی مفهوم ایده در مثل افلاطونی
- بازتاب اندیشههای افلاطون یا نوافلاطونیان در اسلام
- سلسله مراتب انسان از نگاه افلاطون در کتاب جمهور
- جلسه دوم
- بحث تمثیل خورشید
- بررسی عشق و زیبایی در فلسفه افلاطون
- مسئله عشق افلاطونی
- اثبات توحید از افلاطونیان
- سه مرحله رشد افلاطون در مسئله اروس
- زن از نگاه افلاطون
- عشق عرفانی از دیدگاه افلاطون
- جلسه سوم
- جایگاه خودشناسی در اندیشه افلاطون
- آگاپه چیست؟ و روابط آن با اروس و فیلیپا
- مفهوم سوفیستس و دی هایرسیس
- بخشهای مختلف روح
- جایگاه روح در جهان هستی و ابدیت
- مسئله اسطوره در اندیشه افلاطون
- تاثیر افلاطون در تاریخ
مدرس

کسری عبدوی آذر
کسری عبدوی آذر یک ایرانی الاصل مقیم آلمان است و در مقطع دکتری رشته فلسفه در دانشگاه لوون بلژیک در حال تحصیل است.
مطالعه بیشتر
افلاطون: بررسی مفاهیم فلسفی تأثیرگذار او
افلاطون، فیلسوف بزرگ یونان باستان که بین سالهای ۴۲۷ تا ۳۴۷ قبل از میلاد زندگی میکرد، یکی از چهرههای محوری در تاریخ فلسفه غرب است. به عنوان شاگرد سقراط و استاد ارسطو، او با ارائه نظریات مختلف، ساختارهای بنیادین بسیاری از اندیشههای فلسفی را پایهریزی کرده است. چهار نظریه مهم او شامل نظریهی مُثُل (ایدهها)، تمثیل خط، تمثیل غار و عشق افلاطونی میباشد. هر کدام از این مفاهیم به سوالات عمیقی درباره واقعیت، دانش و روابط پرداختهاند.
نظریه مُثُل (ایدوس)
در مرکز فلسفه افلاطون، نظریه مُثُل یا ایدهها قرار دارد. این نظریه بیان میکند که فراتر از دنیای ملموس ما، قلمروی غیرمادی از “مُثُل” یا “ایدههای” کاملاً انتزاعی و کامل وجود دارد. به اعتقاد افلاطون، این مُثُلها، واقعیترین واقعیت هستند و هر چیزی در دنیای فیزیکی ما تنها سایه یا تقلیدی از این مُثُلهاست.
برای مثال، تصور کنید که مفهوم یک دایره چیست. در دنیای فیزیکی، هیچ دایرهای به طور کامل گرد نیست؛ با این حال، ایدهای کامل از یک “دایره” در قلمروی مُثُلها وجود دارد. این دایرهی ایدهآل همان چیزی است که ریاضیدانان و اندیشمندان به دنبال درک و نمایش آن هستند. لذا، از دیدگاه افلاطون، دانش یا خرد حقیقی به معنای فهم این مُثُلهای ابدی و تغییرناپذیر است، نه به دستآوردن شکلهای ناقص زمینی آنها.
تمثیل خط
برای توضیح بیشتر دیدگاههای متافیزیکی خود، افلاطون از تمثیل خط، که در دیالوگ جمهوری آمده، به عنوان استعارهای برای توضیح سطوح واقعیت و دانش استفاده میکند. خط به چهار بخش تقسیم میشود که وضعیتهای متفاوت ذهنی و قلمروهای واقعیت را از توهم تا فهم نشان میدهد.
۱. تخیلات:
پایینترین سطح که در آن فهم بر اساس توهمات و سایهها استوار است. افراد در این حالت ظاهر را به عنوان واقعیت میپندارند بدون آنکه به عمق بیشتری بپردازند.
۲. باور:
در این سطح، افراد اشیاء واقعی فیزیکی را میبینند و آنها را از سایهها متمایز میکنند، اما همچنان با دنیای تجربی قابل لمس سروکار دارند و نه دانش حقیقی.
۳. اندیشه:
در اینجا، اندیشمندان شروع به درک موجودیتهای انتزاعی مانند اشیاء ریاضیاتی میکنند. این مرحله شامل استدلال و فرضیهسازی است اما بهطور کامل از روشهای تجربی فراتر نمیرود.
۴. فهم:
بالاترین بخش خط به درک مستقیم مُثُلها اختصاص دارد. کسانی که به این سطح میرسند، بینش خالص و ذهنی به دست میآورند و به حقیقتهای ابدی پشت هر پدیده فیزیکی پی میبرند.
تمثیل خط، افلاطون مسیر را از جهل به روشنایی شرح میدهد. دانش از سایهها و بازتابها به درک واقعی پیش رفته و تفکر به فراتر از دنیای فیزیکی سوق داده میشود تا به حکمت واقعی برسد.
تمثیل غار
تمثیل غار، که شاید یکی از مشهورترین استعارههای فلسفی افلاطون است، در دیالوگ جمهوری به تبیین تصویری بینش افلاطون در مورد صعود به دانش و مقاومتی که در این راه با آن مواجه میشود میپردازد.
در این تمثیل، زندانیانی درون غاری تاریک به زنجیر بسته شدهاند و تنها قادر به دیدن سایههایی هستند که روی دیوار از اجسام عبورکننده از مقابل آتشی پشت سرشان، تابیده میشود. این سایهها تمام واقعیت آنها را تشکیل میدهد. اما یکی از زندانیان آزاد میشود و دنیای بیرون را تجربه میکند، جایی که واقعیتهای زندهتری را مشاهده میکند و میفهمد که این سایهها تنها توهماتی هستند.
با بازگشت به غار برای به اشتراک گذاشتن دانش خود، داستانهای زندانی آگاه با خصومت و ناباوری مواجه میشود. این تمثیل لایههای معنای بسیاری دارد:
- جهل و روشنایی: غار نماد جهل است، در حالی که دنیای بیرون معرف دانش و حقیقت است.
- مقاومت در برابر تغییر: بر سختی و مقاومتی که وقتی سعی در آگاهسازی دیگرانی که در جهل خود راحت هستند دارید، تأکید میکند.
- نقش فیلسوف: به وظیفه فیلسوف در جستجوی حقیقت و به اشتراکگذاری آن با وجود خطرات شخصی اشاره دارد.
در نهایت، تمثیل غار پیشنهاد میکند که آموزش نه تنها بر هوش بلکه بر کل وجود و درک شخص تأثیر میگذارد و تغییرات اساسی در برداشت و فهم واقعیت ایجاد میکند.
عشق افلاطونی
مفهوم عشق در افلاطون، که اغلب به عنوان “عشق افلاطونی” شناخته میشود، به ایدهای از عشق فراتر از جذابیت فیزیکی پرداخته و بر پیوند احساسی قوی و ارتباط فکری بین افراد تأکید میکند. این مفهوم در کتاب ضیافت افلاطون معرفی شده، جایی که چند دوست، از جمله فیلسوف برجسته سقراط، درباره عشق در شکلهای مختلف آن به گفتگو میپردازند.
عشق افلاطونی روح را به تامل در الهیات و خلوص مُثُلها برمیانگیزد. این ایده نشان میدهد که عشق واقعی فراتر از ماده و حس جسمانی است و به افراد این امکان را میدهد که زیبایی شخصیت و عقل دیگری را تحسین کنند. در والاترین شکل آن، عشق جستجو برای عشق به خرد و فلسفه میشود.
این دیدگاه چارچوبی فراهم میکند برای درک روابطی که در آنها بر پیوندهای عمیق احساسی و فکری به جای تمایلات جسمانی تمرکز میشود، و موضوع سفر از ملموس به انتزاعی را تقویت میکند که در فلسفه گستردهتر افلاطون نیز منعکس میشود.
نتیجهگیری
مفاهیم فلسفی افلاطون - نظریه مُثُل، تمثیلهای خط و غار، و عشق افلاطونی - همچنان در اندیشه مدرن طنینانداز است و برداشتهای ما از واقعیت، دانش و روابط را به چالش میکشد. ایدههای او نه تنها مرزهای پژوهش فلسفی در زمان خود را پیش برد، بلکه پایهای برای نسلهای بعدی اندیشمندان فراهم کرد تا به پرسشهای عمیق درباره وجود و حقیقت بپردازند. از طریق این ایدههای همیشه پایدار، افلاطون ما را به جستجو برای درک عمیقتر و تأمل در حقیقتهای ابدی فراتر از تجربههای فوری خود دعوت میکند.
فهرست محتوای دوره
(برای ثبت نظر، باید دوره را خریده باشید.)