درباره دوره
مدرس
محتوای آموزشی
نظرات کاربران
دورهای مرتبط
گزارش جیوگی [گشت] : درباره عشق (همراه با علیرضا طهماسب)
آغاز روز اول : باران پاییزی
در چهارمین روز مهرماه ۱۴۰۳، اقامتگاه جاجیم تراس به بینقصی بارانی که در سوادکوه میبارید، آماده خوشآمدگویی، پذیرایی و آغاز جیوگی [گشت] هفدهم بود. طبق برنامه از قبل اعلام شده [گشت] هفدهم، در اقامتگاه از ساعت ۶ بعد از ظهر باز شده بود. شربت به لیمو، چای، نسکافه و هندوانه روی میزی که به دلیل شدت باران در داخل اتاق گذاشته شده بود، قرار داشت. دکتر علیرضا طهماسب نیز به موقع رسیده بود. شرکتکنندگان دوره با تاخیری که علت آن باران و مه بود، تا ساعت ۷ به اقامتگاه رسیدند.
در یک گشت سه روزه انسان محور که همه چیز حول محور گپ و گفتهایی درباره عشق، با هدایت دکتر علیرضا طهماسب، شکل گرفته بهتر است که شرکت کنندگان قبل از آغاز اولین کارگاه، شناخت بیشتری از یکدیگر پیدا کرده و صمیمیت بیشتری ایجاد کنند. البته همگی فرصت داشتند که در هفت روز گذشته با یک پیام تصویری در گروه [گشت] خود را به همگشتی های خود معرفی کنند و این کار را نیز کرده بودند. به هر شرکت کننده برگهای کاغذی داده شد تا در ابتدا طی ۵ دقیقه با یکی از همگشتی های خود معاشرت کند و بعد از آن، بر اساس آشنایی اولیه، متنی یادگاری برای آن بنویسد. مراسم به خوبی پایان یافت و اولین کارگاه با هدایت دکتر طهماسب، حدود ساعت ۹ درحالی که باران همچنان میبارید، آغاز شد.
همه چیز با این ایده از دکتر طهماسب آغاز شد که عشق، برخلاف تصور، معنایی نوین و جدید است. اولین کارگاه جیوگی [گشت] هفدهم با همین محور ادامه پیدا کرد. «آیا میتوان همزمان عاشق چند نفر شد؟» و صدای باران که این پرسش را عمیق تر هم میکرد. نه دکتر طهماسب و نه هیچ یک از شرکتکنندگان با دردناک بودن تجربه عشق، مخالفتی نداشتند اما تمامی حاضران این را نیز به خوبی میدانستند که نبود عشق از بودن آن دردناک تر است!
حوالی ساعت ۱۱ شب چهارم مهرماه، اولین کارگاه به اتمام رسید. شام شب اول کتلت گوشت بود. محل صرف شام، علاوه بر محیط داخلی اقامتگاه، تراس نیز بود؛ انتخابی که با هوای تمیزِ بعد باران سوادکوه، بسیار دلچسب بود. بعد از گپ و گفت دوستانه بیشتر و خارج از فضای کارگاه شرکت کنندگان و دکتر طهماسب، ساعت ۱:۳۰ بامداد رسما خاموشی اقامتگاه زده شد.
پایان روز اول : با عشق باید چه کار کرد؟
آغاز روز دوم : جنگل
صبح روز ۵ام مهرماه درحالی که باران بند آمده بود حوالی ساعت ۹:۴۰ شرکت کنندگان به همراه دکتر طهماسب و اعضای تیم گردانندگان [گشت] هفدهم، راهی جنگل شدند. توشه سفر شرکتکنندگان شامل یک آب معدنی کوچک، مقداری آجیل و ماگ فلزی با برچسب نام شرکتکنندگان بود. نسیمِ پس از باران، شبنم روی درختان، هوای پاکیزه و تمیز تا حدودی توانسته بود گِلی شدن کفش ها و ابهام مسیر را از شرکتکنندگان بگیرد؛ چرا که آنان نه میدانستند مقصد کجاست و نه درباره زمان رسیدن حدسی داشتند. با صدای رودخانه اما مقصد نزدیک و نزدیکتر میشد تا که در حاشیه آن، ساکن شدیم. روشن کردن آتش با چوب خیس چالشی نبود که با همکاری همگانی در آن به موفقیت نرسیم و املت و چای ذغالی با کمک همدیگر شروع به آماده شدن شد. در این حین هرکس برای گذراندن زمان خود تصمیمی گرفته بود؛ قدم زدن کنار رودخانه، پیدا کردن صخرهای برای نشستن، معاشرت با سایرین، طراحی چهره با سنگ های کوچک کنار رودخانه، همخوانی شعر با دیگران، صحبت با دکتر طهماسب و... املت داغ داغ از ماهیتابه لقمه میشد به دست شرکت کنندگان داده میشد، لذت خوردن صبحانهای که همگی در ساختش مشارکت داشتیم مزه دیگری میداد. صرف صبحانه که به اتمام رسید به دنبال محلی برای برگزاری دومین کارگاه علیرضا طهماسب گشتیم و کارگاه دوم در میانه جنگل برگزار شد.
حوالی ساعت ۲ ظهر به اقامتگاه بازگشتیم. کفش ها از گِل شسته شد، چای و هندوانه صرف شد و به درخواست شرکت کنندگان بی وقفه طولانی دکتر طهماسب کارگاه جذاب خود را ادامه دانند. ساعت ۴ وقت صرف مرغ انار محلی جاجیم تراس بود که حوری خانم، میزبان محلی ما از صبح با عشق مشغول طبخش بود؛ خورشت مرغ بهمراه رب و دانه های انار بعد از آن پیاده روی نسبتا طولانی صبح و پای کارگاه نشستن به همه میچسبید. شرکت کنندگان تا ساعت ۹ شب برای گذران زمان خود آزاد بودند و به دلیل بارش دوباره باران، شام خود را در داخل اقامتگاه صرف کردند. آخرین کارگاه روز دوم بعد از اتمام شام آغاز شد. در انتهای شب شرکت کنندگان عکس یادگاری دوره را در کنار دکتر طهماسب ثبت کردند و در حالی که همگان در برابر دوربین حاضر بودند، بصورتی غافلگیرانه روز تولد یکی از آنان جشن گرفته شد.
پایان روز دوم : کسی منتظر خاموشی نبود.
آغاز روز سوم : خداحافظی
روز پایانی جیوگی[گشت] هفدهم با صرف صبحانه و شرکت در آخرین کارگاه دکتر طهماسب آغاز شد. پس از کارگاه، شرکت کنندگان عکس گروهی شب گذشته خود را، بصورت پرینت شده به صورت الصاق به کارت یادگاری به افراد داده شد.
در انتها تمامی شرکت کنندگان با محصولات محلی اهالی سوادکوه که در جاجیم تراس ارائه میشود آشنا شدند. از رب ازگیل محلی گرفته تا جاجیمهای دستبافت زنان محلی آلاشت. اینها سوغات محلی روستای کارمزد است.
پایان روز سوم : انتهای جیوگی [گشت] هفدهم با کوله باری از خاطرات.
مدرس
علیرضا طهماسب
علیرضا طهماسب در سال ۱۳۵۵ در شهر تهران متولد شد. او که یکی از فعالین مورد توجه حوزه روانشناسی سالهای اخیر محسوب میشود تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه هایی مانند دانشگاه تهران ، دانشگاه شهید بهشتی و SFU اتریش گذرانده است :
مقطع کارشناسی : رشته فلسفه ، دانشگاه شهید بهشتی ، سال ۱۳۸۱
مقطع ارشد : رشته روان شناسی ، دانشگاه تهران ، سال ۱۳۸۴ ( موضوع پایان نامه : خودشناسی و شخصیت )
مقطع دکتری : رشته علوم روان درمانی ، دانشگاه SUF اتریش ، از سال ۲۰۱۰
کتاب شناسی علیرضا طهماسب
کتاب شناسی علیرضا طهماسب باتوجه به پرکاری فعالیت حرفهای او در کسوت یک پژوهشگر و مترجم ، لیست بلندی محسوب میشود :