روانشناسی امروز حضوری پررنگ در زندگی روزمره ما دارد اما این حضور لزوما به معنای رهایی و گشودگی نیست. بخشی از روانشناسی معاصر، بهویژه روانشناسی موفقیت، از طریق روایتهای سادهسازیشده و فردی، تجربه انسانی را به مجموعهای از تکنیکها و نسخههای آماده فرو میکاهد. در چنین دستگاهی، رنجهای جمعی و ساختاری به مسائل شخصی تقلیل مییابند؛ ناکامیهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و تنشهای اجتماعی به مشکل «نگرش فردی» یا «کمبود انگیزه» تعبیر میشوند.
این تقلیلگرایی، درست در شرایطی که جامعه ما با انبوهی از بحرانهای پیچیده دست و پنجه نرم میکند، بیش از پیش مسئلهساز است. وقتی روایتهای بزرگ زندگی به چند کلیدواژه انگیزشی فروکاسته میشوند، توان فهم واقعیتهای اجتماعی و نقد ساختارهای ناعادلانه تضعیف میشود. روانشناسی موفقیت، در مقام یک گفتمان رایج، بهجای گشودن افقهای تازه، ما را در قابهای تکراری و تنگ از «موفقیت فردی» حبس میکند؛ قابهایی که امکان تجربه چندصدایی زندگی، زیستن در جمع و دیدن پیچیدگیهای جهان معاصر را خاموش میکند.
از این منظر، میتوان گفت ما با «سندرم موفقیت» مواجهیم: جریانی که در ظاهر به ما امید و انرژی میبخشد، اما در واقع با نادیده گرفتن بسترهای اجتماعی و تاریخی، نوعی مسئولیتگریزی جمعی و خودسرزنشی فردی را بازتولید میکند. این همان دام پنهانی است که میخواهیم در این گعده، از زاویهای تازه با آن مواجه شویم.
روانشناسی موفقیت چگونه روایتهای فردی و جمعی ما را شکل میدهد؟ چه زمانی این روایتها به ما نیرو میدهند و چه زمانی ما را در انحصار خود میگیرند؟ چگونه میتوان میان امید فردی و نقد اجتماعی توازن برقرار کرد؟
با ما همراه باشید تا از دل این پرسشها، امکانی برای بازاندیشی در روایتهای رایج و ساختن چشماندازی انسانیتر و اجتماعیتر پدید آید.
با تسهیلگری میلاد یزدچی
چهارشنبه ۱۶ مهر ساعت ۱۸ تا ۲۰
حضوری و مجازی
(برای ثبت نظر، باید دوره را خریده باشید.)