آیا هنر ضد فلسفه است؟

در نظرگاه عدهای از اهالی#هنر و#اندیشه، اساسا هنر و#فلسفه به دو جهان متفاوت تعلق دارند. آنها بر این باورند که در عالم هنر نباید در جستجوی#تفکر بود و فلسفه نیز نباید به زیباشناسیهای حسی تعلق داشته باشد. آنها معتقدند انتظار از اینکه اثر هنری سویهای فلسفی داشته باشد، غلط است و اینکه فلسفه بخواهد به قصه یا روایت تن دهد امری است ضد فلسفی. این در هرحالیست که فلسفه کلاسیک #یونان در نقطه آغازین خود با یک روایت آغاز میشود.#افلاطون، شاگرد #سقراط ماجرای فلسفه را در چارچوب یک داستان که قهرمانش استادش بود روایت کرد؛ چنانکه چهرهی سقراط را جز از میان این قصهها نمیتوان بازشناخت.
#ارسطو در «#بوطیقا» (کتاب فن شعر) شعر را از تاریخ به فلسفه نزدیکتر میدانسته و گئورک#لوکاچ فیلسوف و منتقد ادبی قرن بیستم، جهانِ محاورات افلاطونی را آخرین نمونه از فرم روایی در سیر روایتهای یونانی (حماسه، تراژدی،…) میدانست و همه اینها به امکانهای روایت برای طرح پرسشهای فلسفی اشاره دارد. این یعنی میتوان به روایت به مثابه یک کوشش فلسفی نگریست و فلسفه را در نقطه آغازین خود به عنوان فرمی از روایت فهمید.
در این طعمموضوع درباره #روایت به مثابه کوشش فلسفی کنکاش کردیم و با مروری بر سرآغاز فلسفه در یونان باستان از منظر روایت درباره امکانهای روایت و نوع به کارگیری روایت برای پیشبرد پروژههای فکری صحبت به میان آوردیم. به زبان سادهتربه این سوال پرداختیم که روایتگری چگونه میتواند خود کوششی فلسفی باشد؟
این دوره سه ساعته را سیدعلی حجازی پژوهشگر فلسفه، داستاننویس و دانش آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه#وین تدریس کرده است.
در جلسهی نخست به این پرداختیم که روایت چیست؟ و آیا اساسا روایت و روایتگری میتوانند سویهای فلسفی نیز داشته باشد؟ در جلسه دوم نیز به طور خاص بر یونان باستان و محاورات اولیهی افلاطون تمرکز کردیم و بررسی کردیم که چرا سقراط با فاصله از سیاق حکمای پیشین، مکالمه را به عنوان روش فلسفی خود برگزید؟آیا او از این قصهگویی مقصودی داشت؟چرا افلاطونِ فیلسوف قصه میگوید؟
شرکت در این دوره به علاقمندان هنر،#ادبیات و فلسفه، نویسندگان و روایتگران در مدیومهای مختلف مانند #سینما و #تئاتر و علاقمندان فلسفه کلاسیک توصیه میشود.