آیا نمیتوان و نباید متون کهن ادبیات فارسی را به مثابه جستجویی درباره خویشتن انسانی خواند؟
آیا نمیتوان و نباید متون ادبی مثل مثنوی و تذکرهالاولیا را کنکاشی درباره روان انسان دانست؟
چگونه میتوان متون ادبی بزرگانی چون سهروردی و ابنسینا را روانشناسانه خواند؟
و چه بسا یک قدم جلوتر، چگونه میتوان ادبیات، خاصه ادبیات فارسی، را در نسبت با درمان مورد مداقه قرار داد؟
مدرس این [گشت]: علی اتحاد
علی اتحاد سالهاست که ادبیات میخواند و درس میدهد.
او همچنین سالهاست که اسطوره و روانشناسی میخواند و از مسیر سنتهای روانشناسی به مسئلهی ادبیات مینگرد.
در این گشت اتحاد قرار است با در دست گرفتن متون ادبی فارسی، از آثار سهروردی و ابنسینا گرفته تا مولانا و عطار، خواندن سطر به سطر آن ما را با خوانش روانشناختی آشنا کند و به ما یاد دهد چگونه با قرائتی بدیع از متن میتوان آن را معاصر کرد و به محملی برای طرح پرسشهای عمیق درباره پیچیدگیهای روان انسان بدل کرد.
اتحاد معتقد است در حق ادبیات ایران دو جفای عظیم شده است:
نخست، آنکه وجه لذتجویی از متن قربانی درک آرایههای ادبی و جایگاه تاریخی متون شده است.
دوم، آنکه در ادبیات ایرانزمین بیش از آنکه متن تعلیمی تولید شده باشد، متن عرفانی نوشته شده است؛ حال آنکه متون عرفانی جز ابزاری برای کاویدن لایههای تو در توی خویشتن انسان، هدف دیگری ندارند.
او بر این باور است که این متون چون آینهای به ما مینمایانند که ما برساختهی خویشتنهای درهمتنیده و تو در تویایم؛ همچون ماتروشکایی که هر عروسکش آبستن عروسکی دیگر است در بطن خود.
در این [گشت] چه میگذرد؟
ما در این سه روز، در میان درختان جنگل و در چمنزار و زیر سقف خانه، زیر آفتاب و مهتاب، متن میخوانیم، متن میشنویم و دربارهی متن گفتوگو میکنیم.
ما در کنار هم میآموزیم که چگونه متن، منِ سرکوبشده را خطاب میکند و او را از عمق چاههای بیپایان بیرون میکشد.
میآموزیم که متن چگونه مینشیند کنارمان و چگونه زخمهای عروسک کوچک درون عروسکهای بزرگ را یکییکی میبندد و درمان میکند.
متون مورد بررسی در [گشت]
جلسه اول: رسالهالطیر نوشتهی ابنسینا، ترجمهی فارسی شهابالدین سهروردی (با ارجاع به منطقالطیر عطار)
(برای ثبت نظر، باید دوره را خریده باشید.)